مطهره نجفی ...دانشجو رشته امور تربیتی ۱۴۰۰

  • ۰
  • ۰

خاطره نویسی

روز نتایج قطعی کنکور که قرار بود بفهمم کجا؟ چه رشته‌ای؟ چه محل خدمتی؟ قبول شدم...

از شدت استرس و دلهره صبح رفتم خونه دوستم که اونم مثل من منتظر نتیجش بود، ما تصمیم گرفته بودیم کنار همدیگه نتایجمونو نگاه کنیم.

خیلی نگران بودیم، خیلی انتظار کشیدیم، مدام سایت رو نگاه میکردیم شاید نتایج بیاد اما نمیامد، شد ساعت ۵ عصر، خیلی دلم میخواست یه جایی برم که یکم آروم‌تر باشم، به بابام زنگ زدم گفت بریم کوهستان پارک پیش شهدا...

ما رفتیم و من خیلی دردو دل کردم و از خدا و از شهدا کمک خواستم که منو شرمنده خانوادم و خودم نکنن، دلم نمیخواست دوباره شکست بخورم...

من اونجا توی اون مکان، همه چیز رو سپردم به خدا، برگشتم خونه تا ساعت ۱۱ بیدار موندم و با کلی صلوات خوابیدم

نمیدونم چطوری ولی خوابم برد، منی که کلی استرس داشتم، ولی با آرامش خوابیدم انگار یه چیزی توی وجودم بهم میگفت مطهره بخواب و دلهرتو بسپار به خدا...

نتایج ۱۲ آمده بود، اما من صبح با صدای زنگ مشاورم بیدار شدم، با صدای گرفته ازش پرسیدم چیشده؟

گفت خانم معلم قبول شدی نتیجه تلاشاتو گرفتی،

از شدت خوشحالی و ذوق اشکم در آمد از ته دلم خدارو شکر کردم و رفتم به خانودام گفتم، اولین چیزی که ازم پرسید گفت محل خدمتت کجاست؟ اونجا به خودم آمدم با خیال راحت گفتم زاهدان

اونجا آسودگی رو توی چشمای مامانم دیدم 

و این برام خیلی با ارزش بود...

 

  • motaharh najafi
  • ۰
  • ۰

روز نتایج قطعی کنکور که قرار بود بفهمم کجا؟ چه رشته‌ای؟ چه محل خدمتی؟ قبول شدم...

از شدت استرس و دلهره صبح رفتم خونه دوستم که اونم مثل من منتظر نتیجش بود، ما تصمیم گرفته بودیم کنار همدیگه نتایجمونو نگاه کنیم.

خیلی نگران بودیم، خیلی انتظار کشیدیم، مدام سایت رو نگاه میکردیم شاید نتایج بیاد اما نمیامد، شد ساعت ۵ عصر، خیلی دلم میخواست یه جایی برم که یکم آروم‌تر باشم، به بابام زنگ زدم، گفت بریم کوهستان پارک پیش شهدا...

ما رفتیم من اونجا خیلی دردو دل کردم و از خدا و از شهدا کمک خواستم که منو شرمنده خانوادم و خودم نکنن، دلم نمیخواست دوباره شکست بخورم...

من اونجا توی اون مکان، همه چیز رو سپردم به خدا، برگشتم خونه تا ساعت ۱۱ بیدار موندم و با کلی صلوات خوابیدم

نمیدونم چطوری ولی خوابم برد، منی که کلی استرس داشتم، ولی با آرامش خوابیدم انگار یه چیزی توی وجودم بهم میگفت مطهره بخواب و دلهرتو بسپار به خدا...

نتایج ۱۲ آمده بود، اما من صبح با صدای زنگ مشاورم بیدار شدم، با صدای گرفته ازش پرسیدم چیشده؟

گفت خانم معلم قبول شدی نتیجه تلاشاتو گرفتی،

از شدت خوشحالی و ذوق اشکم در آمد از ته دلم خدارو شکر کردم و رفتم به خانودام گفتم، اولین چیزی که ازم پرسید گفت محل خدمتت کجاست؟ اونجا به خودم آمدم با خیال راحت گفتم زاهدان

اونجا آسودگی رو توی چشمای مامانم دیدم 

و این برام خیلی با ارزش بود...

 

  • motaharh najafi
  • ۰
  • ۰

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

  • motaharh najafi
  • ۰
  • ۰

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

  • motaharh najafi